|
|
بود ابلیس را نزد حق آن مقام - که خیل ملائک پی احترام
نزدش چو بنده صف آراستند - پی خدمتش جان و دل باختند
ولی چون بر او باد نخوت وزید - بتن جامه ی عزتش را درید
ز اوج سعادت بخاکش فکند - پر و بال عزت چنانش فکند
که شد رانده درگه خاص و عام - بر او لعن حق تا قیامت مدام
تو زین داستان پند و اندرز گیر - ز باد غرور و ز نخوت گریز
تواضع نما تا شوی سربلند - و گر نه چو ابلیس افتی به بند
تواضع سر رفعت افرازدت - تکبر به خاک اندر اندازدت
راز دراین است که بیاموزی ذهنت را متوقف کنی. همینکه دریابی چگونه ذهنت را متوقف کنی صاحب آن می شوی و ذهنت ابزار مفیدی برایت می شود . آنوقت زمانی از ذهنت استفاده می کنی که به آن احتیاج داری وهرموقع به آن نیاز نداشتی می توانی کنارش بگذاری . اگر چنین نکنی دشمنان ذهن تو را تصاحب خواهند کرد .
حیات بعد از مرگ عرصه تنهائی مطلق نفس و قلمرو تفرید و تجرید جبری است . آنهائی که در این دنیا از تنهائی هراس دارند و می گریزند بعد از مرگ بمراتب دچار وحشت و عذاب بیشتری خواهند بود .
انس با تنهائی و انس با خداوند بزرگ تمرینی برای حیات بعد از مرگ است .